کد مطلب:43151
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
تفسير فرازهاي دوم و سوم خطبه صدوسيودوم كه درباره سپاس گذاري از خداوند در همه حالات ايراد شده، چيست؟
«نَحْمَدُهُ عَلَي ما اَخَذَ وَ اَعْطي وَ عَلَي ما أَبلي وَ ابْتَلي» [سپاس مر خداي را بر آنچه كه از بندگانش ميگيرد و بر آنچه كه بر آنان ميبخشد. و سپاس مر خداي را به آن خيرات كه به بندگانش ارزاني ميدارد، و بر آن آزمايشها كه بندگان خود را به آنها مبتلا ميسازد.]
مقامي است بس والا كه آدمي در همه حالات خوشي و ناخوشي سپاسگذار خدا باشد
وصول به مقام والاي سپاسگذاري در همه حالات ملايم و ناملايم اگر چه بسي دشوار است، ولي امكانپذير نيست. اين دشواري ناشي از آن است كه هر انساني به طور طبيعي به شاديها و خوشيها جلب ميشود و از اندوه ها و ناخوشي ها ميگريزد. اين يك جريان معمولي طبيعي است. در قلمرو مسائل و اصول رواني، يك جريان كلي ديگر وجود دارد كه ميتوان آن را نيز بعنوان يك قانون به حساب آورد و آن عبارتست از اختلاف عوامل شاديها با يكديگر و اختلاف عوامل اندوهها با يكديگر. اين اختلاف در عوامل موجب تنوع هر يك از آن دو پديده (شادي و اندوه) از نظر عظمت و ارزش ميباشد. به عنوان مثال شادي ناشي از علم و معرفت با عظمتتر و با ارزشتر است از شادي ناشي از خوردن يك غذاي لذيذ، يا پوشيدن يك لباس فاخر، همچنين نشاط حاصل از رسيدن به مقام اعتباري ]بدون احساس و انجام تكليف انساني به وسيله آن مقام[ هيچ نسبتي با انبساط خاطر و ابتهاج روحي ناشي از احساس بر اين وظيفه و انجام آن نميباشد. همچنين عوامل بعضي از درد و اندوهها فقط آن پديدههاي طبيعي خالص است كه ضرري به نفس حيواني (خود طبيعي) وارد بسازد، مانند دردهاي عضوي، ازدست دادن تجملات و غيرذلك. قسمتي ديگر از عوامل درد و اندوهها، ناشي است از دست دادن حركتهاي تكاملي و راكد گذاشتن استعدادهاي سازنده شخصيت فردي و اجتماعي است.ترديدي نيست كه اين قسم درد و اندوه با عظمتتر و با ارزشتر و مقدستر است از قسم اول كه ناشي از فقدان خواستههاي نفس حيواني (خود طبيعي) ميباشد. با توجه به اصل فوق (اختلاف عوامل شاديها و اندوهها) است كه فعاليتهاي تعليم و تربيت بايد به هر نحو است به تفسير شاديها و اندوهها و توجيه عقلاني مردم درباره اين دو پديدة طبيعي، اهميت حياتي بدهد.
نتيجه بسيار مهمي كه از اين مبحث ميگيريم، اينست كه شخصيت انساني با قدرتي كه به وسيله رشد و تكامل به دست ميآورد، ملاك شاديها و اندوههاي خود را، انبساط و انقباض كمالي و ارزشي قرار ميدهد، نه نقص و افزايش. وصول به خواستههاي نفس حيواني وقتي كه شخصيت به اين مقام نائل گشت، نه تنها اهميتي به آمدن و رفتن شاديها و اندوههاي مربوط به نفس حيواني نميدهد، زيرا در مييابد كه ـ
غـم و شـادي بر عـارف چه تفاوت دارد ساقيا باده بـده شادي آن كاين غم از اوست
به حلاوت بخورم زهر كه شاهد ساقي است به ارادت بكشم درد كه درمان هم از اوست
ميفهمد كه:
أَزِمّــَةُ الْاُمــُورِ طُــرّاً بِـيـَدِهْ وَ الْـكُـلٌّ مُسْـتَـمِـدَّةٌ مـِنْ مَــدَدِهْ
[عنان و عوامل همه امور به دست خداوندي است و همه موجودات عالم هستي از عنايات او استمداد ميكنند] بلكه بدان جهت كه شخصيت آگاه ميفهمد همه فعاليتهاي خداوندي درباره وجود او، چه آنچه كه ميگيرد و چه آنچه كه ميدهد، مستند به حكمت و مشيت بالغه خداوندي است كه جز به نفع كمال وجودي او به جريان نميافتد، لذا در هر حال، سپاسگذار خداوندي ميباشد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 23
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.